زندگی با قناعت
سه شنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۵۷ ق.ظ
۹۴/۰۵/۱۳
حاجی خسته نباشی فدای بوی خاک تنت
فدای نوازشات رو زمین وطنت
حاجی خسته نباشی فدای پینه های دستات
چشات پر غمه ، چقد گریه داره حرفات
قربون اون تن خستت که همیشه سرده
ظاهرش نارنجی پوشه ولی یه کوه درده
داره جارو میکشه عقده های ملت و
ببین با این سن و سال، حاجی خدایی مرده
اونکه نرفته مکه ولی بهش میگم حاجی
چون پول نداشته بخره بهشت و تو حراجی
تویی که راحت میخوابی به امید فردا
یه نفر اون بیرون رفیقه با همه دردا
دست نوازش میکشه رو زمین بی احساس
روحش خستست از آدمای حقیر بی انصاف
حاجی خسته نباشی کسی تورو نمی بینه
هرکی به فکر خودشه ، اینم قانون زمینه